يک روز يه آدم عاقل بهم گفت: علي زندگي تو مثل درياست بايد ازش لذت ببري.
ياد اين حرف مرحوم کيارستمي افتادم :
اين دنيايي که ما توشيم ديگه بدرد نميخوره، قبل از من و تو همه چيزش اختراع شده، دنياي قصه تو، دنيايي که خودت بايد خلقش کني، اگه بخواي بِگَرده، به ارادت تو بايد دور خودش بگرده، وقتي ميخواي خودشو باشه، خورشيد بايد بتابه وقتي نميخواي بايد بده پشت ابر ها
درسته آدم يک بار که بيشتر زندگي نميکنه پس بايد ازش لذت ببره.
خب بزاريد يک چيزي بگم يادتونه گفتم يک شکست عشقي خيلي افتضاحي داشتم خب تا همين پنج شيش روز پيش تو فکرش بودم يعني هنوز عاشقش بودم ولي خب خوشبختانه بودم ميدونيد دلم رو زدم به دريا گفتم شايد الان که دو سال گذشته و هر دومون بالغ تر شديم موضوع بهتر بشه و دوباره بهش گفتم و ميدونيد چي شد. راستش رو بخواهيد دفعه قبل بهتر بود نيومد تو صورتم بگه ازت خوشم نمياد سوال ديگه اي نيست
خيلي عادي هيچي نگفت انگار هيچ اتفاقي نيفتاده ولي come on dude من بهت گفتم دوست دارم و تو هيچي نمي گي اين خيلي آزارش بيشتره ولي خب ميدونيد چيه راحت شدم بالاخره به اين نتيجه رسيدم که آقا اين واقعا ازت متنفره حالش ازت بهم ميخوره. درسته حالم گرفته شد ولي به نفع من بود حالا که دارم ميبينم اين اشتباه من بود که براي بار دوم رفتم پيشش اگه چيزي عوض شده بود حداقل اون بايد مي اومد و ي چيزي ميگفت ولي خب اين يک تجربه شد که ديگه آدم باشم و يکم بيشتر فکر کنم به کارهايي که ميکنم، به حرف هايي که ميزنم.
يادتونه گفتم بزرگترين ترسم نه شنيدم ميدون ميگم که ديگه تموم شده و راحت شدم
بروز باشيد که يادداشت هاي بيشتري داره مياد
درباره این سایت